تاربام، گذرگاه سکون به قلم مریم دولتیاری
پارت سی و چهارم
زمان ارسال : ۳۶۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
چقدر سخت بود چنین موقعیتی! و من نمیتوانستم به دوستهای سوگند کوچکترین حقی بدهم، چون خودم اینجا کنار کمند بودم با وجود این که تقریباً اصلاً او را نمیشناختم. گفتم:
- فکر نکنم الان بخوای غصه نیومدن اونهارو هم بخوری، حتماً مرامشون در همین حد بوده.
سر تکان داد و محکرمان تمام شده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد
سارا
00خوب توخماری میزاری مارو